۹۰٪ تازه کارها این اشتباه رو تو یادگیری پایتون میکنن!

تصور کن تصمیم گرفتهای بالاخره آموزش برنامه نویسی رو شروع کنی. کلی تحقیق کردی و از بین همه زبانها پایتون رو انتخاب کردی چون سادهتر و کاربردیتر هست. شروع میکنی به دیدن دورهها، خوندن مقالهها، نصب ابزارها و غیره، اما هر چقدر جلوتر میری یه جای کار میلنگه!
احساس میکنی داری میخونی، اما پیش نمیری. کدت کار میکنه ولی حس نمیکنی برنامهنویس شدی. شاید بدونی تابع چیه، حلقه چیه، ولی وقتی باید یه پروژه واقعی بنویسی، دستهات میلرزه. اگه این حس برات آشناست، تنها نیستی! چون بیش از ۹۰ درصد تازهکارها دارن همین اشتباه مرگبار رو تکرار میکنن. توی این مقاله از مجله سبزلرن قراره دقیقا به همین اشتباه بپردازیم، اشتباهی که جلوی رشد واقعی رو میگیره!
۱. اشتباه بزرگی که بیشتر تازهکارها در یادگیری پایتون مرتکب میشن
اگه از بیشتر کساییکه بهتازگی شروع به یادگیری پایتون کردن بپرسی که دارن چطور یاد میگیرن، احتمال زیاد این جواب رو میشنوی که «دارم یه دوره آموزشی میبینم.» یا «دارم یه سری ویدیو تو یوتیوب نگاه میکنم.»!
و این دقیقا همون نقطه شروع ماجرا هست. بزرگترین اشتباه این هست که فقط نگاه میکنن و جلو میرن، بدون اینکه خودشون دست به کد بشن.
اسم این روش یادگیری منفعل (Passive Learning) هست! یعنی شما فقط داری محتوا رو مصرف میکنی، بدون اینکه مغزت رو وادار به فکر و عمل کنی. در نگاه اول ممکنه حس خوبی داشته باشه، بهخصوص وقتی آموزشها روان و ساده توضیح میدن. اما در عمل، یادگیری عمیقی شکل نمیگیره!
خیلی از تازهکارها فکر میکنن اگه ویدیوها رو ببینن، یه نوت برداری کنن و مفاهیم رو بفهمن، یعنی دیگه یاد گرفتن. اما لحظهای که باید از اون مفاهیم توی یه پروژه یا تمرین واقعی استفاده کنن، متوجه میشن نمیتونن کاری از پیش ببرن. چون چیزی که اتفاق افتاده، دیدن برنامهنویسی بوده، نه انجام دادنش.
برنامهنویسی هم مثل شنا کردن یا دوچرخهسواری هست و تا خودت وارد آب نشی، یاد نمیگیری. این همون اشتباهی هست که جلوی رشد خیلیها رو میگیره و باعث میشه بعد از چند هفته یا چند ماه، ناامید بشن و فکر کنن «شاید من برای این کار ساخته نشدم».
۲. چرا مغز ما با دیدن حس یادگیری پیدا میکنه (اما در عمل بلد نیستیم)
اگه بعد از دیدن یه ویدیوی آموزشی احساس میکنی همهچیز رو فهمیدی، اما وقتی خودت میخواهی کدی بنویسی دستهات یخ میزنه، بدون که این یه واکنش کاملا طبیعیه. دلیلش هم برمیگرده به یه نکته روانشناختی مهم یعنی راحت گول خوردن مغز ما انسانها در یادگیری!
وقتی فقط در حال دیدن آموزش یا خوندن کد هستی، مغزت در حالت «تشخیص» (Recognition) فعاله. یعنی وقتی مدرس میگه این تابع چیه، مغزت میگه که «آره، میدونم!» و همین باعث میشه فکر کنی یاد گرفتی! اما وقتی باید بدون هیچ کمکی از صفر یه کد بنویسی، وارد حالت «یادآوری» (Recall) میشی. اینجا دیگه خبری از کمکهای تصویری نیست و تازه میفهمی اون چیزی که فکر میکردی بلدی، فقط یه شناخت سطحی بوده.
به این پدیده میگن توهم شایستگی (Illusion of Competence). خیلی از تازهکارها درگیر همین توهم میشن. آموزش رو تموم میکنن، ولی وقتی میخوان یه پروژه واقعی انجام بدن، انگار هیچچیز بلد نیستن.
واقعیت این هست که درک کردن یه کد با نوشتن اون کد دو دنیای متفاوته. اولی راحت، سریع و بیزحمت به نظر میرسه، دومی چالشبرانگیز، کند و گاهی خسته کنندست. ولی دقیقا همونجاییه که یادگیری واقعی اتفاق میافته.
۳. راهکار اول: کدنویسی فعال، نه تماشای منفعل
اینجا نقطهی تغییر بازیه. همونطور که گفتیم، فقط دیدن کد کافی نیست. باید خودت بنویسیش. راهکار اول برای شکستن این چرخه اشتباه، چیزی هست که بهش میگیم کدنویسی فعال (Active Coding).
یعنی هر بار که یه ویدیو آموزشی یا مثالی رو دیدی، همون لحظه باید خودت از اول اون کد رو بنویسی. بدون نگاه کردن! شاید اولش کند باشه یا باگ بزنه، ولی همین درگیر شدن مغز با مشکل، یادگیری رو عمیق و ماندگار میکنه. بیایید یک مثال ساده بزنیم:
فرض کن مدرس یک تابع برای محاسبه فاکتوریل مینویسه. خیلی از تازهکارها همزمان با آموزش تایپش میکنن و فکر میکنن چون کدشون اجرا شده، پس یاد گرفتن. ولی وقتی یکی ازشون بخواد بدون نگاه به آموزش، از صفر اون تابع رو بنویسن، گیر میکنن. بهترین تمرین این هست که آموزش رو متوقف کنی، یه نفس عمیق بکشی و بگی: «حالا خودم باید این رو بنویسم.»
اگه اولش نتونستی کامل بنویسی، اشکالی نداره. برگرد به آموزش، ولی فقط اون بخشی رو نگاه کن که لازمه و دوباره تلاش کن. با هر بار نوشتن، مفاهیم بهتر جا میافتن و کمکم حس «برنامهنویس شدن» واقعا بهت دست میده.
یادگیری فعال اغلب زمانبرتر از تماشای ویدیو هست، اما اثربخشیش به مراتب بیشتره. چون دیگه داری یاد میگیری چطور فکر کنی، نه فقط چطور تقلید کنی!
۴. راهکار دوم: از همون هفته اول پروژه بساز
یکی از رایجترین اشتباهاتی که خیلی از تازه کارها مرتکب میشن این هست که فکر میکنن باید «اول همهچیز رو یاد بگیرن، بعد برن سراغ پروژه.» اما این طرز فکر نه تنها اشتباهه، بلکه میتونه روند یادگیری رو بهشدت کند یا حتی متوقف کنه. در واقع، بهترین روش برای یادگیری برنامهنویسی این هست که از همون هفته اول برای خودت یک پروژه کوچک دستوپا کنی.
چرا؟ چون پروژه شروع یادگیری واقعی مثل یه آزمایشگاه هست. یعنی جاییکه یادگیریت واقعی میشه. با نوشتن پروژه، تو با چالشهای واقعی روبهرو میشی، دنبال راهحل میگردی، اشتباه میکنی، در گوگل سرچ میکنی میکنی و دقیقا همین فرایند باعث میشه مفاهیم برات جا بیفتن. بهترین پروژههایی که برای شروع میشه گرفت:
- ماشینحساب ساده با پایتون (بدون رابط گرافیکی)
- برنامهی تبدیل واحد (مثلا کیلومتر به مایل یا سانتیگراد به فارنهایت)
- سیستم مدیریت کارهای روزانه (To-do List)
- برنامهای برای گرفتن ورودی از کاربر و تحلیلش (مثل شمارنده کلمات یا تشخیص سال کبیسه)
مهم نیست پروژهات چقدر ساده باشه. مهم این هست که واقعا مال خودت باشه. نه صرفا کپیکردن از یه آموزش. تو مسیر ساخت پروژه ممکنه گیر کنی، کد خطا بده، یا چیزی رو نفهمی. ولی همین سوالها و سردرگمیها هستن که تو رو تبدیل میکنن به یه برنامهنویس واقعی. یادگیری بدون پروژه، مثل خوندن کتاب شنا بدون پریدن توی آب هست؛ یهجایی باید خیس بشی!
۵. راهکار سوم: چالشهای کوچک روزانه، تأثیرات بزرگ بلندمدت
در کنار پروژههای شخصی، یه راه عالی برای تقویت مهارتهای کدنویسی، شرکت در چالشهای برنامهنویسی روزانه یا هفتگی هست. این چالشها مثل تمرینهای ورزشی برای مغز عمل میکنن؛ ساده، سریع ولی خیلی تاثیرگذار!
برخلاف پروژه که معمولا چند روز یا هفته طول میکشه، چالشهای کوتاه طراحی میشن تا در عرض ۱۰ تا ۳۰ دقیقه حل بشن. هدفشون این هست که ذهنت رو با مسائلی درگیر کنن که باید براشون راهحل پیدا کنی. همین فرایند فکر کردن، تحلیل کردن، تست کردن و رسیدن به جواب، یادگیریت رو عمیق میکنه. چالشها چه فایدهای دارن؟
- باعث میشن با انواع مختلف مسائل برنامهنویسی آشنا بشی.
- مهارت حل مسئله و منطق کدنویسی خودت رو تقویت کنی.
- یاد میگیری که برای هر مشکلی لازم نیست راهحل کامل بدونی؛ فقط باید بلد باشی درست فکر کنی.
- بهت حس پیشرفت و انگیزه میدن!
از کجا شروع کنی؟
- سایتهایی مثل LeetCode، Codewars، HackerRank یا حتی گروههای تلگرامی و انجمنهای برنامهنویسی
- میتونی یه تقویم برای خودت بچینی، بهطور مثال هر روز ۱۵ دقیقه یا آخر هفتهها یه چالش بزرگتر!
این تمرینهای کوچیک، درست مثل یادداشتهای موسیقی برای یک نوازنده هست؛ تکرار و تمرین مداوم، تو رو آماده اجراهای بزرگتر میکنه. پس اگه میخواهی از تازهکار بودن فاصله بگیری، باید کوچکترین چالشهای خودت رو جدی بگیری!
۶. اشتباهات رایج دیگه که ممکنه در دامشون بیفتی
تا اینجا در مورد مهمترین اشتباه تازهکارها حرف زدیم، اما واقعیت این هست که مسیر یادگیری پایتون پر از دامهای کوچک و بزرگی هست که اگه حواست بهشون نباشه، ممکنه ساعتها یا حتی هفتهها وقتت رو هدر بدن. در ادامه چند تا از رایجترینشون رو با هم مرور میکنیم:
❌ تعویض مداوم منابع آموزشی
خیلیها فکر میکنن اگه یه آموزش رو نصفه رها کنن و سراغ یه منبع «بهتر» برن، سریعتر یاد میگیرن. اما نتیجه فقط یه چیزه: پراکندهخوانی و گیج شدن! هیچ منبعی کامل نیست. اما واقعیت این هست که باید با یک منبع شروع کنی و تا جای ممکن باهاش جلو بری. کیفیت یادگیری به استمرار بیشتر وابسته است تا تنوع!
❌پرش بین زبانهای مختلف
دیدی یه روز پایتون یاد میگیره، فرداش سراغ جاوا اسکریپت میره، پسفرداش دنبال “Go” و “Rust” میافته؟ این یه اشتباه بزرگه. تا وقتی توی یک زبان به سطح قابل قبولی نرسیدی، سراغ زبان دیگه نرو. چون نتیجهش فقط سردرگمی هست و از همه بدتر، احساس شکست و پیشرفت نکردن!
❌ وسواس روی کامل گرایی
بعضیها فکر میکنن باید همهچیز رو دقیق بفهمن، همه مفاهیم رو صددرصد درک کنن و کدشون بینقص باشه تا اجازه داشته باشن ادامه بدن. این وسواس میتونه فلجکننده باشه. اشتباه کردن بخشی از فرایند یادگیری هست. بهجای ایستادن، باید حرکت کنی حتی اگه راه رفتنت اولش پر از لغزش باشه!
جمعبندی
واقعیت این هست که یادگیری برنامهنویسی فقط حفظ کردن سینتکس یا دیدن ویدیو نیست؛ یه مسیر تجربهمحوره که باید با دست به کد زدن، حل مسئله و ساخت پروژه طی بشه. بیشتر آدمها توی دام یادگیری منفعل میافتن و ناامید رها میکنن، نه بهخاطر نداشتن استعداد، بلکه چون فقط از دور تماشا میکنن. اما تو میتونی جزو اون ۱۰٪ باشی که با شجاعت شروع میکنن، حتی اگر ناقص. توی آکادمی سبزلرن، دورههایی وجود داره که برای هر سطحی طراحی شدن و کمکت میکنن یادگیریت رو به تجربه واقعی تبدیل کنی؛ فقط کافیه قدم اول رو برداری!
در ادامه اضافه میکنم که تو مسیر یادگیری نباید فقط به یک دوره آموزشی بسنده کنین. بلکه در کنار دوره اصلی باید از مکمل های یادگیری استفاده کنین. از مکمل های یادگیری میشه به سرچ، مطالعه مقاله، داکیومنت، استفاده از هوش مصنوعی، فعالیت در گروه های برنامه نویسی تلگرام و استفاده از تجربه دیگران اشاره کرد. با داشتن این مکملها در کنار دوره آموزشی، میتونین یادگیری باکیفیت و عمیقی رو رقم بزنین.
ارادتمند شما، سعیدی راد ❤️